محل تبلیغات شما



این اتاق الآن مثل یخچال میمونه و اینا اصلا قصد ندارن پرده هاشو بندازن چون به ع.نشونم نیست من میخوام تو تختم بخوابم و پا نشم برم بالا و هرچی من میگم انگار نه انگار بعد اگه داداشم به وضع من دچار بود مامانم هرجوری بود همون روز اول راست و ریستش میکرد که یوقت گل پسرش سرما نخوره باباجونشم همینطور. میشه لطفا وقتی پسر دوستین دختر نیارین و وقتی دختر دوستین پسر؟ که ما تو این زندگی بیشتر و بیشتر ب.گای سگ نریم؟ بعد میگن چرا اعصاب نداری خب همین که شما خانواده ی منین کافیه تا از زندگی سیر باشم بقیه چیزا پیشکش
بابام اینجوریه که یه چیزی رو با دلیل و مدرک و با تحقیق و منطقی بهش توضیح میدی اما بازم دست از نظر خودش برنمیداره و میخواد بکنتش تو پاچه ت و تا قبول نکنی یا لال نشی افقو ننگری ول کنت نیست و عمیقا من که دلم نمیخواد به هیچ دلیلی باهاش هم کلام بشم اما ما رو خوب گیر میاره و راه فرارم نیست
طبق معمول سرمو از پنجره ی کوچولوی وسط راه پله تو راه رفتن به بالا کردم بیرون و سرکوچه رو نگاه کردم و خب میدونین چخبر بود؟ چندتا پسر یه پسر کوچیک تر از خودشونو گرفته بودن اذیتش میکردن پسره ماسک داشت اما اینا تماما تو حلقش بودن و دستمالیش میکردن و پسره داد میزد میخواستم برم لباس بپوشم برم ببینم چه گ.هی میخورن اگه درست نشد زنگ بزنم پلیس که از جلوی دیدم دور شدن و خب منم لباس پوشیدنم طول میکشید و فقط دعا کردم چیزیش نشده باشه و غصه م شده بود براش و خب انگار نه انگار کرونا هست و ماها داریم خل میشیم و پوست دستمون خشک و زخمی شده از بش شستیمشون بعد اینا عین گاو رفتار میکنن. خدایا چه گناهی کردیم با اینا شدیم یه ملت؟ اینا جاشون تو طویله ست.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها